جدول جو
جدول جو

معنی کشتی ران - جستجوی لغت در جدول جو

کشتی ران
رانندۀ کشتی، کشتیبان
تصویری از کشتی ران
تصویر کشتی ران
فرهنگ فارسی عمید
کشتی ران
راننده کشتی کشتیبان
تصویری از کشتی ران
تصویر کشتی ران
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کشتی رانی
تصویر کشتی رانی
شغل و عمل کشتی ران، کشتی راندن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کشتی رانی
تصویر کشتی رانی
عمل کشتی راندن، اداره و شرکت حمل و نقل بوسیله کشتی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کشتی راندن
تصویر کشتی راندن
راندن و رهبر کردن کشتی هدایت سفینه: (اشک چشم من کی آرد در حساب آنکه کشتی راند بر خون قتیل)، (حافظ) توضیح: این بیت در حافظ مصحح قزوینی نیامده است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کشتی بان
تصویر کشتی بان
((کِ))
ناخدا، ملاح
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کشتی گاه
تصویر کشتی گاه
آنجای از ساحل که کشتی لنگر اندازد بندر: (آخر الامر چو کشتی بسلامت بگذشت جستم از کشتی و آمد بلب کشتی گاه)، (یعنی آمدم) (انوری)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کشتی شدن
تصویر کشتی شدن
دست و پا زدن در آب بشنا کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کشتیبان
تصویر کشتیبان
ناخدا، رانندۀ کشتی، ملاح، ناوخدا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کتیر ان
تصویر کتیر ان
کتران قطران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کشتیبان
تصویر کشتیبان
ناخدا، فرمانده کشتی، ملاح
فرهنگ لغت هوشیار